سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در تو دو صفت است که خداوند آنها را دوست دارد: بردباری و تأنّی [رسول خدا صلی الله علیه و آله ـ به مردی فرمود ـ]
ESC اسرائیل
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» خاطرات شیرین جبهه

کی با حسین کار داشت؟

یک قناسه چی ایرانی که به زبان عربی مسلط بود اشک عراقی ها را درآورده بود. با سلاح دوربین دار مخصوصش چند ده متری خط عراقی ها کمین کرده بود و شده بود عذاب عراقی ها. چه می کرد؟
بار اول بلند شد و فریاد زد:« ماجد کیه؟» یکی از عراقی ها که اسمش ماجد بود سرش را از پس خاکریز آورد بالا و گفت: « منم!»
ترق!
ماجد کله پا شد و قل خورد آمد پای خاکریز و قبض جناب عزراییل را امضا کرد! دفعه بعد قناسه چی فریاد زد:« یاسر کجایی؟» و یاسر هم به دست بوسی مالک دوزخ شتافت!
چند بار این کار را کرد تا این که به رگ غیرت یکی از عراقی ها به نام جاسم برخورد. فکری کرد و بعد با خوشحالی بشکن زد و سلاح دوربین داری پیدا کرد و پرید رو خاکریز و فریاد زد:« حسین اسم کیه؟» و نشانه رفت. اما چند لحظه ای صبر کرد و خبری نشد. با دلخوری از خاکریز سرخورد پایین. یک هو صدایی از سوی قناسه چی ایرانی بلند شد:« کی با حسین کار داشت؟» جاسم با خوشحالی، هول و ولا کنان رفت بالای خاکریز و گفت:« من!»
ترق!
جاسم با یک خال هندی بین دو ابرو خودش را در آن دنیا دید!



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حامد.عظیمی ( چهارشنبه 85/7/5 :: ساعت 12:13 صبح )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

افشای بخشی از نامهربانی‌های دولت لبنان با حزب‌الله
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 50
>> بازدید دیروز: 3
>> مجموع بازدیدها: 14629
» درباره من

ESC اسرائیل
حامد.عظیمی
پیش یسوی قدس و آزادی قدس

» فهرست موضوعی یادداشت ها
حزب الله لبنان .شیر میدان[12] .
» آرشیو مطالب
صفحه 2
صفحه 3
3.صفحه 4
پاییز 1385
تابستان 1385

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب